چکیده:
یافتههای روانشناسانه گویای آن است که حرکتدادن انسان به سوی فعالیتهای اجتماعی-مذهبی علاوه بر عامل شناختی، نیازمند محرکهای درونی همانند ایجاد انگیزه و اشتیاق میباشد. شناساندن بزرگان دین در مجالس پر شور و هیجان مذهبی، این انگیزه را در مخاطبان ایجاد میکند.
مقاله اصلی:
برخی غافلان و معاندان در روزهای برگزاری مراسمهای مذهبی مهم مانند عزاداری برای سیدالشهداء علیهالسلام و برپایی جشن عید غدیر، سخنان و شبهاتی را در سطح جامعه القا میکنند که باعث تشویش اذهان عوام الناس و سست شدن باورهای آنان میشود.
چنین شبهاتی برآمده از این تفکر است که اینگونه مجالس باید با معیار منافع یا ضررهای مادی و اقتصادی ارزیابی شوند. برپایی عزاداری یا مراسم جشن با هزینههای بالا، باعث ضررهای اقتصادی مانند کاهش تولید و بهرهوری و تلف شدن وقت افراد میشود؛ زیرا هنگامی که مردم تا نیمه شب عزاداری میکنند، روز بعد توان کار کردن ندارند. این وضعیت وقتی ناگوارتر میشود که جامعه باید دو ماه سستی و رخوت را بپذیرد. در حالیکه میشود برای پاسداشت از نام و یاد ائمه دین علیهمالسلام به برگزاری جلسات بحث، سمینار، کنفرانس و گفتوگو اکتفا کرد.
پاسخ به این شبهه مبتنی بر بررسی انسان از دیدگاه روانشناسی است. باید بررسی کرد که عوامل تأثیرگذار در رفتار آگاهانه انسان کدام است؟
یافتهها گواه بر آن است که رفتارهای انسان از دو گونه عامل تأثیر میپذیرد؛ نخست، عامل شناختی و معرفت است و به انسان کمک میکند که مطلبی را درک کرده و بپذیرد. مطلب مد نظر از هر مقولهای باشد، بر اساس آن، استدلال عقلی یا راه تجربی و دیگر مسیرها ارائه میشود.
با اینکه شناخت در رفتار انسان بسیار مؤثر است اما عوامل دیگری هم در شکل دادن رفتارهای اجتماعی انسان مؤثر است که چه بسا بیشتر از شناخت بر رفتار انسان تأثیرگذار است. این عوامل را به طور کلی انگیزهها، احساسات و عواطف، تمایلات، گرایشها، میلها، غرائز و عواطف مینامند.
برای نمونه، میتوان رفتار انسان را به حرکات یک خودرو تشبیه کرد. خودرو برای حرکت به دو عامل نیازمند است؛ نخست، انرژی مکانیکی که باعث حرکت خودرو شود و دیگر، وجود ابزار لازم برای حرکت خودرو در مسیرهای مختلف مانند چراغ. اگر هر خودرو با تمام امکانات بالای حرکتی، چراغ و نور مناسب برای نشان دادن راه از بیراه را نداشته باشد، خودروی ایمنی نیست.
انسان نیز برای حرکت به سوی هدف مقدس، نیاز به یک شور و هیجان درونی دارد. نیازمند آن است که ابتدا نسبت به هدفش علاقه داشته باشد. برای این مهم، لازم است که عوامل شناختی در انسان تقویت شود و او بداند که چرا باید به سوی فلان هدف حرکت کند و این حرکت چه فایده و اثراتی برایش دارد، اما این مقدار شناخت برای تشویق انسان کافی نیست.
عامل دیگری به اسم ایجاد انگیزه، احساس و عواطف باید در کنار عامل شناختی قرار گیرد که میل به حرکت را در انسان به وجود آورد. هر چقدر انسان در مورد فایده یک غذا، یقین و اطمینان داشته باشد، تا وقتی که اشتهایی به خوردن آن غذا درون وی نباشد، تمایلی به خوردن آن غذای مفید پیدا نمیکند. پس غیر از دانستن فایده، باید انگیزه درونی نیز وجود داشته باشد.
مسائل اجتماعی-مذهبی مانند عزاداری و برپایی جشنهای خیابانی نیز به همین ترتیب است. هر چه شخص آگاه باشد که سیدالشهداء علیهالسلام و امیرالمؤمنین علیهالسلام دارای چه مقامات و اثرگذاریهایی در جهان هستند، تا انگیزهای خارجی مانند عزاداری و جشن برای ادای احترام به آنها نباشد، حرکتی در آن راستا انجام نمیدهد.[1]
پی نوشت:
[1]. مصباح یزدی، محمدتقی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، مؤسسه امام خمینی، ص: 16-18.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ